اگه بخوام یه آدم رو هدف قرار بدم
نه از مغزش نه
از پاهاش شروع می کنم
هر کدوم به تنهایی میزنم
جوری که به طور مطلق از پا بیوفته
و بعد شروع میکنم ازاجزای بیرونی ِ بدنش
که تو مردن قطعیش در همون ثانیه های اول دخیل نیستن
بار دوم از دستاش،بعد پهلوها و شکمش
نه اینکه بین هرکدوم ازین هدف ها
دقیقه های طولانی وقت تلف کنما نه
هر ثانیه یه هدف خالی میشه
حالا دیگه رسیدم به سلولای خاکستریش
هدف، آخراش اینه که اول مغز رو از کار بندازم
چون همچنان قلب بعد از مرگ مغز
تا چند دقیقه یا چند ثانیه
یا چه میدونم یک مدت زمانی کار خودش رو ادامه میده
و به هدف من بی توجه هست
اما اگر از قلب به مغز هدف رو ببینم
یه مرحله رو جا انداختم ،اشتبا رفتم
و مدت زمان یا ثانیه یا دقیقه های خیلی کمتری طول میکشه
تا تموم شه من نمیخوام درجا بمیره
می خوام ذره ذره ش بمیره
آروم آروم
دردِ هدفم رو لمس کنه
در همون حالت مردگی و زندگی
No comments:
Post a Comment