انقد بدم میاد مامانم هرچی میگی کاری به کسی نداره میخواد فروتن باشه میگه به من ربطی نداره بابا یکم خاله زنک باش چقد خسته کننده ای. افسرده ای .میدونم همش تقصیر باباس تورو اینجوری کرد ولی سعی کن لذت ببری این یکم از عمرتو .وقتی مهمون میاد که هیچوقت نمیاد از غصه ی خریدای مهمونی غمگینی .به مهمون علاقه نشون نمیدی.با بی میلی ازشون پذیرایی می کنی وباهاشون حرف میزنی .سرت تو خودته .دوست نداری نگاه غمگینتو کسی ببینه.روتو برمیگردونی طرف تلویزیون و به حرفاشون گوش میدی.بعد میگی چی؟مهمون میگه من که الان گفتم ؟! با یه حالت تعجب میفهمه حواست بهش نیست اصلا.انقدر فروتن شدی گوشه خونه مثل کشیش ها نشستی سکته کردی برو بیرون دنیارو ببین یابزار مابریم بیچارمون کردید زنوشوهر تو این خونه .وقتی سکته کرده بودی همه زنگ میزدن میگفتن ازبس توخونه نشست درو روخودش بس سکته کرد مردم یه جاهایی خوب میگن .ولم کنید .وقتی بچه بودم چقدر بهم محبت کردی.قر زدم کتک زدی .گریه کردم کتک زدی .نیشگون گرفتی دیگه شیش هف هش سالگیام رو از تو یاد گرفته بودم بهت کتک میزدم هرموقه وسایل مدرسه میخواستم اخه ما غیر از وسایل مدرسه نمیتونستیم چیز دیگه بخواییم .چون پولشو نداشتیم از نظر شما خواستن غیراز چیزای مدرسه خواسته های زیادیه ما بوده که الان میخوای وابستت باشم همیشه بگم چشم .نزاری به خواسته هام برسم .نزاری طرز فکرمو بیان کنم .نزاری حرف بزنم حتی .بابا بیس سالمه می خوام نشون بدم میتونم مستقل باشم ونمیزاری .نمیزاری یه کلمه خودمو نشون بدم با حرف .جبهه می گیری .صداتو بالا میبری .مثل همیشه .تو داری منو مثل خودت و بدتر افسرده می کنی و کردی آیا متوجه ای؟واسه همینه انقدر مریض میشم .هی اشپزخونه برو درس کن. بیا برو .بیا برو .بیا. یه کیر نیس منو بکنه ازینخونه برم.یه آدم یه انسان که فرد ایده آلم باشه اخه دلم فقط به فرد ایده آل خوشه شاید با اون بفهمم زندگی چیه چه جوریه چه شکلیه .اینجا که همش تو خونه پوسیدم .پول نداریم دیگه چرا حق بیرون رفتنو ازمون گرفتید وقتی میگم مث شوهرتی بدش میاد میگه تو منو سکته دادی .پول بنزین نداری چون شوهرت نمیده و خودت میدی برا همین جز خریدای خونه و سوپر مارکت هیچ جای دیگه حق رفتن نداریم.دلش میخواد تو خونه بشینه همه ازش خوب بگن میگه شما هم بشینید رو سیا نشیم انگار پسرا دم در ایستادن بهم تجاوز کنن .وقتی انتقاد کنی ازروی دلسوزی قیافه حق به جانب میگیره فوش میده به من میگه جنده .خب الان نماز به چه درد میخوره وقتی نیازهای فرزندتو سرکوب میکنی میخوان بهشت هم برن .میترسم بچمو به شیوه مادرم تربیت کنم میترسم اونم از من بدش بیاد از محدودیت هاشون.هرکاری کنی بچه ی همون تخمی یه چیزایی رو نمیتونی تغییر بدی اخرش میشی مادرت و پدرت که دیو دو سر هست . بوی گند محدودیت میدم .بدجور
No comments:
Post a Comment