دلم می خواهد بعضی ها نه خیلی ها، خیلی ها را. در را باز کنم با حمله بروم طرفشان یا وقتی نشسته ام بی هوا بروم بیخ گلویشان را بگیرم .بگیرم جوری که مرگ را بو بکشند .هیخ .هیخ .هیخ بشنوم ازشان .بعد دست هایم، دستایم را فشاردهم . صدای قرچ قروچ شکسته شدن نای شان را بشنوم .بردارم دستم را .انگشتام را .ئه بگویم ئه؟ مُردی. تو مُردی .بلند نشو دیگر .دیگر بلند نشو.
No comments:
Post a Comment